هر چه از دل براید

سخنان بی قواره

هر چه از دل براید

سخنان بی قواره

بدون شرح!

بقال که پیوسته ز موشان گله می‌کرد
ای کاش، تلاشی ز برای تله می‌کرد
فریاد ستمدیده‌ اگر از ته دل بود
در قصر ستمگر اثر زلزله می‌کرد
رهرو به تنش خستگی راه نمی‌ماند
تا منزل مقصود، اگر حوصله می‌کرد
گر شوهر احمق زنش اندر سر زا رفت
زان بود کز اول حذر از قابله می‌کرد
گر آفت جان همه شد قافله سالار
زان غفلت بی‌جاست که از قافله می‌کرد
آن پشه که شب تا به سحر خون مرا خورد
ای کاش گذر در دهن چلچله می‌کرد
کاش آن که بَرَد نفع ز آزار خلایق
قطع نظر از منفعت حاصله می‌کرد

نظرات 1 + ارسال نظر
ستاره دوشنبه 27 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ق.ظ http://shiny-star.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد